داروَک

Monday, January 12, 2004

مسئله انتخابات

صورت مسئله :

یک کشوری داریم تقریبأ هفتاد میلیون جمعیت دارد. که بر طبق قانون اساسیش بصورت آقای ما نوکری داشت ونوکر ما چاکری داشت اداره میشود. یک رهبر داره که بر اساس همون قانون از چنان اختیاری برخورداره که حتی میتونه آب رو ممنوع کنه اما این رهبر یک رهبر دیگه داره که تو مشهده و رهبر این رهبر مشهدی توی این کشور نیست یک جای دیگه زندگی میکنه.

یک شورای روضه خوانی داره همون الک بد ستان ، اسمش شورای نگهبانه که اعضایش چند تا روضه خوان پنج تومانی قدیمی اند که تأیید صلاحیت هفتاد میلیون دست اینهاست در ضمن برای مصوبات مجلس، با گرفتن روزی پنج تومان ( که در حال حاضر پنج میلیون تومان است ) فاتحه میخوانند.

یک مجمع تشخیص مصلحت نظام داره که وظیفه اش طرفداری از روضه خوان های شورای نگهبان در صورت بروز اختلاف با مجلس است. یک رییس با حال داره، متخلص به سردار سازندگی که متخصص بدو بیراه گفتن و پرت و پلا در نماز جمعه است، خطبه هایش را معمولأ کسی نمیفهمه بعد از چند روز که رییس دفترش توضیح میده تازه متوجه میشن چقدر پرت و پلا گفته بود. دشمن آمریکاست اما شبانه روز در حال و عشوه و چشم ابرو آمدن برای آمریکا یی هااست. سه تا پسر داره از خودش با حال تر، که بی توجه به مقام پدر یکی تو کار مترو، یکی توکار نفت و یکی هم لبنیاتی داره ، اولین لبنیاتی دو نبش غیر دریانی. که همان دریانی ها بخاطر صادرات پنیر به نروژ برایش شایعه درست کردند.

یک مجلس خبرگان داره که تنها خاصیتش بی خاصیتیشه.

یک رییس قوه قضائیه داره که عراقیه ولی خودش میگه : نه بجون شما. مدارک عراقی بودنش دست آقای نوریزاده و راشدان است که در صورت تقاضا ارائه میشه، کسی تا بحال تقاضا نکرده بالطبع آنها هم ارائه نمیدن، خلاصه توپ تکونش نمیده.از آنجاییکه خودش نمره موقته و هنوز نمره نشده، سر بجنبونی بازداشت موقتت میکنه.

یک عده جمعیت که دیروز حزب شدند همراه چند نفر دیگر محافظه کارند که پخش و پلان منظور در کشور، اما با سه سوت جمع میشن اول میرن سخنرانی رهبر بعد دانشجویان و مردم را کتک میزنن وقتی کاری ندارن میرن نماز جمعه . رییس این جمعیت کوچولو سابق کمیته امداد دستشه ( کمیته مداد ) ماشاءالله مثل قالی کرمان هرچه پا میخوره روش بهتر میشه. این محافظه کاران نه تنها اقتصاد کشور را در دست دارند و نمازهای پر شکوه جمعه را نیز با شکوه هرچه تمامتر برگزار میکنند بلکه دولت ، ارتش، مجلس، دادگاه و زندان خصوصی دارن زیر نظر رهبر مشهدی مقام رهبری . اینها کلأ با آقا زاده ها، دورو بری ها، فرمانده ها و چماق بدستاشون و گروه فشار وگروه کشش پانزده در صد میشن.

یک رییس جمهور داره ، دارای بالاترین مقام بعد از رهبر، که به فارسی ترجمه اش میشه هیچکاره. چون بعد از الک کردن توسط روضه خوان ها کس دیگری نبود، دو بار و هر بار بیست و پنج میلیون رای آورد. روز اول ریاست جمهوری، رهبر شلنگ آب را داد دستش و گفت : الهی خیر ببینی، بپاش رو ملت که خیلی داغ کردن. این رییس جمهور بزرگ، مبتکر گفتگوهای تمدن ها و کاشف مردم سالاری دینی است و با پشتیبانی بیست و پنج میلیون رای چه کارها که نکرد که میبایست میکرد به غیر از لبخند. یکی از برزگترین موفقیت های سیاسی، اجتماعی، الهی این عالم بزرگوار در عرض شش سال تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی به انتفاضه است. اونهم تقصیر نداره چون مولوی میگه :
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش

یک مجلس داره که چهار ساله توسط یک عده بنام اصلاح طلب اداره میشه، که آنهانیز الک شده روضه خوان ها هستند و مانند آن مرد در حکایت سعدی میمانند که دائم بسوی دشمن تیراندازی میکرد و در حین تیراندازی مرتبأ باد از وی خارج میشد، از او پرسیدند : چرا مدام تیراندازی میکنی گفت : برای آنکه دشمن بترسد. پرسیدند : چرا دائمأ باد از خود صادر میکنی، پاسخ داد : که خود نیز میترسم. این عده صبح تا شب برای دشمن ( محافظه کاران ) شاخ و شونه میکشند و تهدید میکنند که اگر اینکار را بکنید ما هم برای جلوگیری از دلسردی ملت از رییس جمهور تقاضا میکنیم افشا کند اگر نکرد ما میکنیم ، ولی کی ؟ معلوم نیست. تازه بعد رییس جمهور میگه چون یک پای ما دست رهبره، تا کارمون به بیمارستان نیفتاده، حضرت عباسی پای ما رو وسط نکشید. حتی جرأت افشای همه اون چیز ها یی که ملت میدانند را نیز ندارند. آنها عقیده دارند که اگر ما نباشیم محافظه کاران مردم را میخورن یا آمریکا حمله نظامی میکنه یا انقلاب میشه که در این صورت ما هم جزو دراز شدگانیم. قبل از رد صلاحیت ملت را تشویق به شرکت میکردند حالا که رد صلاحیت شدند به تحریم، از رفراندوم حرف نمیزنند که هیچ حتی دست به دامان رهبر شدند تا اعتبار از دست رفته رهبر را برگردانند.

سه آفتاب عالم وقاحت داره هرسه پادوی مقام رهبری اند یکی در صدا و سیما دیگری در دادستانی کل و از همه وقیحتر در کیهان.

یک عده زیادی دانشجو داره که دائم در تردد بین دانشگاه و زندانند، در دانشگاه با کتک دهانشون رو میبندن که چیزی نگن در زندان با کتک دهانشون رو باز میکنن تا یک چیزی بگن. تنها کاری که از دستشون بر میاد خواندن دعای توصله.

یک تعداد بسیار زیادی ملت داره صبور و شکیبا که این صبرشون ما رو کشته. در همه کشورها فشار موجب انسجام ملت میشه اما در این کشور موجب پراکندگی .

یک عده اپوزیسیون داره خارج از کشور همه دموکرات و معتقد به دموکراسی، اما چشم دیدن یکدیگر را ندارن روزی صد بار همدیگر را لجن مال میکنند. سرآمدشون آقا صوراصرافیل در تلویزیون آزادیه به همه فحش و بدو بیراه گفته به غیر از رضا پهلوی و خودش.

حالا با این وضعیت قراره انتخابات مجلس در این کشور برگزار بشه.

سئوال :

اگر شما جای خودتون بودید در انتخابات شرکت میکردید ؟
آیا ملتزمین به قانون اساسی و ولایت فقیه میتوانند تغییری بنیادی در این کشور بوجود بیاورند ؟
آیا باید بخاطر دهن کجی به محافظه کاران به اصلاح طلبانی که چهار سال آزمایش شده اند رای داد ؟
آیا فکر نمیکنید با رای دادن به اصلاح طلبان جلوی پیشرفتشان را از وکالت به وزارت میگیرید ؟
آیا با شرکت در انتخابات و مشروعیت بخشیدن به نظام دست چپاولگران داخلی و خارجی را برای چپاول باز نمیگزارید؟


زان وفاداران و یاران یاد باد..............داروَک

www.daarvak.blogspot.com
darvak@spray.se









0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin