نامه سربسته و خصوصی به خاتمی
با سلام
آقای خاتمی...........همانطور که میدانید و شاید هم نمیدانید، بر عکس آن بزرگان آقایان سروش، بهنود و طنازانی ( منظور طنز نویسانی ) چون آقای ابراهیم نبوی، نه سواد درستی دارم و نه ادبیات شیکی و نه حتی تعلق خاطری به اسلام عزیز، چه از نوع کاتولیک (روحانیت بدون اسلام ) و چه پروتستانش ( اسلام بدون روحانیت ). خوشبختانه، دانشجویان عزیز خرمای رحلت کاتولیکش را که مقام معظم رهبری از بیت المال هزینه فرموده بودند، مدتی است میل کرده اند و حلوای ختم پروتستانش را هم، که شما قبول زحمت فرموده اید و سرگرم تهیه اید .......اجرتان با ملت ایران.
آقای خاتمی...........کار شما از نصیحت گذشته است و من هم در مقابل آن بزرگان، که میگویند و مینویسند کسی نیستم و کوچکتر از آنم که نصیحت کنم که میدانم مأمورید و معذور. راستی شما من را یاد داستانی از بهلول میاندازید :
بهلول کنار چشمه جوانی دید که دولا آب مینوشید. گفت : ای جوان دولا آب ننوش که عقلت از دست میرود. جوان پرسید که عقل چیست. بهلول در پاسخ گفت : با شما نبودم، آبت را بنوش.
آقای خاتمی...........اشتباه نکنید که شما آن جوان سر چشمه اید و نه بهلول، پس آبتان را بنوشید و رییس جمهورگزینشی جناح آدمخواران بمانید که ملت ایران در این دوران با شکوه صدارتتان، اگر نگویم کاملأ فهمیده اند، حداقل متوجه شده اند که ، " چاقو دسته اش را نمیبرد " ( با آنکه در مثل مناقشه نیست، برای جلوگیری از توهین، از مثال سگ زرد برادر شغال است منصرف شدم ) و نیز میدانند که برگ چغندرید. نه آنکه رییس جمهور نظام ولایی هستید و بدین سان برگ چغندرید، خیر..... که ذاتأ برگ چغندرید. خواهشمندم، رنجیده خاطر نشوید و خدای نکرده حمل برتوهین و بی خاصیتی تان نکنید، که برگ چغندر همچین هم بی خاصیت نیست، چون میتوان از آن (برگ چغندر) ، به عنوان دسته ( با دسته یا گروه اشتباه نشود، منظور دستگیره است ) ، در صورت نبودن ابزار مکانیکی یا ماشینی با مقداری زیاد زور برای بیرون کشیدن چغندر از زیر خاک، استفاده کرد..... همان نقش شما.
آقای خاتمی........... شما همان دسته (دستگیره) بودید، خواسته یا نا خواسته، وسیله شدید که اسلام ولایی ( کاتولیک ) را بار دیگر از خاک بیرون بکشند تا به قند ش درآورند، اما گند ش را در آوردند. که جای بسی تشکر و سپاس است. راستی، تقدیرتان از مقام رهبری و قاتلانی چون لاجوردی وامثالهم و از همه مهمتر سکوت خائنانه تان در مقابل این همه سرکوب و خفقان جوانان این مرز و بوم به بهانه صلاح دین و مملکت، آیا نشانه ارتزاقتان از این ریشه جهل و جور و پایبندی تان به آن نیست...........اگر نیست پس من دیگر عرضی ندارم و از دور روی همیشه خنده دارتان ( خندان) راسفارش میکنم رهبر ببوسد. به خانواده نیز سلام میرسانم.
زان وفاداران و یاران یاد باد................ داروک
www.daarvak.blogspot.com
darvak1@msn.com
با سلام
آقای خاتمی...........همانطور که میدانید و شاید هم نمیدانید، بر عکس آن بزرگان آقایان سروش، بهنود و طنازانی ( منظور طنز نویسانی ) چون آقای ابراهیم نبوی، نه سواد درستی دارم و نه ادبیات شیکی و نه حتی تعلق خاطری به اسلام عزیز، چه از نوع کاتولیک (روحانیت بدون اسلام ) و چه پروتستانش ( اسلام بدون روحانیت ). خوشبختانه، دانشجویان عزیز خرمای رحلت کاتولیکش را که مقام معظم رهبری از بیت المال هزینه فرموده بودند، مدتی است میل کرده اند و حلوای ختم پروتستانش را هم، که شما قبول زحمت فرموده اید و سرگرم تهیه اید .......اجرتان با ملت ایران.
آقای خاتمی...........کار شما از نصیحت گذشته است و من هم در مقابل آن بزرگان، که میگویند و مینویسند کسی نیستم و کوچکتر از آنم که نصیحت کنم که میدانم مأمورید و معذور. راستی شما من را یاد داستانی از بهلول میاندازید :
بهلول کنار چشمه جوانی دید که دولا آب مینوشید. گفت : ای جوان دولا آب ننوش که عقلت از دست میرود. جوان پرسید که عقل چیست. بهلول در پاسخ گفت : با شما نبودم، آبت را بنوش.
آقای خاتمی...........اشتباه نکنید که شما آن جوان سر چشمه اید و نه بهلول، پس آبتان را بنوشید و رییس جمهورگزینشی جناح آدمخواران بمانید که ملت ایران در این دوران با شکوه صدارتتان، اگر نگویم کاملأ فهمیده اند، حداقل متوجه شده اند که ، " چاقو دسته اش را نمیبرد " ( با آنکه در مثل مناقشه نیست، برای جلوگیری از توهین، از مثال سگ زرد برادر شغال است منصرف شدم ) و نیز میدانند که برگ چغندرید. نه آنکه رییس جمهور نظام ولایی هستید و بدین سان برگ چغندرید، خیر..... که ذاتأ برگ چغندرید. خواهشمندم، رنجیده خاطر نشوید و خدای نکرده حمل برتوهین و بی خاصیتی تان نکنید، که برگ چغندر همچین هم بی خاصیت نیست، چون میتوان از آن (برگ چغندر) ، به عنوان دسته ( با دسته یا گروه اشتباه نشود، منظور دستگیره است ) ، در صورت نبودن ابزار مکانیکی یا ماشینی با مقداری زیاد زور برای بیرون کشیدن چغندر از زیر خاک، استفاده کرد..... همان نقش شما.
آقای خاتمی........... شما همان دسته (دستگیره) بودید، خواسته یا نا خواسته، وسیله شدید که اسلام ولایی ( کاتولیک ) را بار دیگر از خاک بیرون بکشند تا به قند ش درآورند، اما گند ش را در آوردند. که جای بسی تشکر و سپاس است. راستی، تقدیرتان از مقام رهبری و قاتلانی چون لاجوردی وامثالهم و از همه مهمتر سکوت خائنانه تان در مقابل این همه سرکوب و خفقان جوانان این مرز و بوم به بهانه صلاح دین و مملکت، آیا نشانه ارتزاقتان از این ریشه جهل و جور و پایبندی تان به آن نیست...........اگر نیست پس من دیگر عرضی ندارم و از دور روی همیشه خنده دارتان ( خندان) راسفارش میکنم رهبر ببوسد. به خانواده نیز سلام میرسانم.
زان وفاداران و یاران یاد باد................ داروک
www.daarvak.blogspot.com
darvak1@msn.com
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home